معنی فارسی equivalve
B1معادل، به معنای وجود عملکرد مشابه به گونهای است که دو یا چند چیز در یک زمینه خاص قابل مقایسه باشند.
Having a similar function or role, allowing for comparison between different entities.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی به نظر میرسید که دارای عملکرد معادل باشد.
مثال:
The design appeared to have an equivalve function.
معنی(example):
ما جنبههای معادل مدلهای مختلف را مورد بحث قرار دادیم.
مثال:
We discussed the equivalve aspects of various models.
معنی فارسی کلمه equivalve
:
معادل، به معنای وجود عملکرد مشابه به گونهای است که دو یا چند چیز در یک زمینه خاص قابل مقایسه باشند.