معنی فارسی equivalved
B1معادل، اشاره به موجوداتی که دو پوسته آنها به خوبی با یکدیگر تطابق دارد.
Having two valves that are equal in size and shape.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
صدفها معادل بودند، هر پوسته به طور کامل با دیگری مطابقت داشت.
مثال:
The clams were equivalved, each shell perfectly matching the other.
معنی(example):
در مطالعه نرمتنان، گونههای معادل پوستههای متقارن دارند.
مثال:
In the study of mollusks, equivalved species have symmetrical shells.
معنی فارسی کلمه equivalved
:
معادل، اشاره به موجوداتی که دو پوسته آنها به خوبی با یکدیگر تطابق دارد.