معنی فارسی equivelocity

B1

معادل‌سرعتی، اشاره به حالتی که سرعت با چیزی دیگر تطابق دارد.

A concept referring to equal or matching velocities.

example
معنی(example):

ماشین سرعت بالای معادل‌سرعتی را حفظ کرد و با سرعت ترافیک اطراف خود مطابقت داشت.

مثال:

The car maintained a high equivelocity, matching its speed with the surrounding traffic.

معنی(example):

معادل‌سرعتی در گلوله‌ها اطمینان از عملکرد ثابت را تضمین می‌کند.

مثال:

Equivelocity in projectiles ensures consistent performance.

معنی فارسی کلمه equivelocity

: معنی equivelocity به فارسی

معادل‌سرعتی، اشاره به حالتی که سرعت با چیزی دیگر تطابق دارد.