معنی فارسی ergometric
B1وابسته به اندازهگیری کار و عملکرد فیزیکی، به ویژه در علوم ورزشی و پزشکی.
Relating to the measurement of work output, especially with respect to physical performance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آزمون ارگومتریک ظرفیت کار فیزیکی را اندازهگیری میکند.
مثال:
An ergometric test measures physical work capacity.
معنی(example):
ورزشکاران معمولاً تحت ارزیابی ارگومتریک قرار میگیرند تا تناسب اندام خود را ارزیابی کنند.
مثال:
Athletes often undergo ergometric evaluations to assess their fitness.
معنی فارسی کلمه ergometric
:
وابسته به اندازهگیری کار و عملکرد فیزیکی، به ویژه در علوم ورزشی و پزشکی.