معنی فارسی erst
B1 /ɝst/قدیمی، پیشین، به چیزی که در گذشته وجود داشته اشاره دارد.
Former; previously existing.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
First.
example
معنی(example):
او یک دوست قدیمی من بود قبل از اینکه ارتباطمان قطع شود.
مثال:
She was an erst friend of mine before we lost touch.
معنی(example):
تیم قبلی در طول پروژه به خوبی با هم کار کرد.
مثال:
The erst team worked well together during the project.
معنی فارسی کلمه erst
:
قدیمی، پیشین، به چیزی که در گذشته وجود داشته اشاره دارد.