معنی فارسی erubescent
B1 /ˌɛɹ.ʊˈbɛs.ənt/به معنای سرخ شدن یا قرمز شدن، به ویژه در حالت صورت یا در حضور احساسات.
Becoming red; rosy.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Red or reddish; blushing
example
معنی(example):
گلها در بهار سرخرنگ هستند.
مثال:
The flowers are erubescent in spring.
معنی(example):
او وقتی در مورد لباسش تعریف شد، احساس سرخی کرد.
مثال:
She felt erubescent when complimented on her dress.
معنی فارسی کلمه erubescent
:
به معنای سرخ شدن یا قرمز شدن، به ویژه در حالت صورت یا در حضور احساسات.