معنی فارسی eschewed
B1پرهيز كردن، دوري از چيزی که قبلاً پذیرفته شده یا مرسوم بوده.
Past tense of eschew; to have deliberately avoided something.
- verb
verb
معنی(verb):
To avoid; to shun, to shy away from.
example
معنی(example):
آنها از روشهای سنتی به نفع نوآوری پرهیز کردند.
مثال:
They eschewed the traditional methods in favor of innovation.
معنی(example):
او از شیرینیها برای یک سبک زندگی سالم پرهیز کرده است.
مثال:
She has eschewed sweets for a healthier lifestyle.
معنی فارسی کلمه eschewed
:
پرهيز كردن، دوري از چيزی که قبلاً پذیرفته شده یا مرسوم بوده.