معنی فارسی eschewing
B1عمل پرهيز كردن از چيزي، بهخصوص به طور فعال.
The act of deliberately avoiding something.
- verb
verb
معنی(verb):
To avoid; to shun, to shy away from.
example
معنی(example):
پرهیز از منفینگری میتواند به بهبود سلامت روان شما کمک کند.
مثال:
Eschewing negativity can improve your mental health.
معنی(example):
او پس از مشکل بهداشتیاش از الکل پرهیز میکند.
مثال:
He is eschewing alcohol after his health scare.
معنی فارسی کلمه eschewing
:
عمل پرهيز كردن از چيزي، بهخصوص به طور فعال.