معنی فارسی esclavage

C1

اسکلورواج، سیستم برده‌داری که در طول تاریخ وجود داشته و impac گسترده‌ای بر جوامع داشته است.

The practice of slavery, a historical issue with significant social impacts.

example
معنی(example):

اسکلورواج یک مسئله جدی در تاریخ است.

مثال:

Esclavage is a serious issue in history.

معنی(example):

باید از گذشته درباره اسکلورواج درس بگیریم.

مثال:

We must learn from the past about esclavage.

معنی فارسی کلمه esclavage

: معنی esclavage به فارسی

اسکلورواج، سیستم برده‌داری که در طول تاریخ وجود داشته و impac گسترده‌ای بر جوامع داشته است.