معنی فارسی esmayle
B1نوعی یقه یا برش لباس که به عنوان یک ویژگی مد در نظر گرفته میشود.
A type of collar or clothing cut that is considered a fashion statement.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک یقه پوشید تا سبک خود را نشان دهد.
مثال:
He wore an esmayle to show his style.
معنی(example):
یقه در این فصل یک روند محبوب بود.
مثال:
The esmayle was a popular trend this season.
معنی فارسی کلمه esmayle
:
نوعی یقه یا برش لباس که به عنوان یک ویژگی مد در نظر گرفته میشود.