معنی فارسی essentialness
B2ضرورت، بخش مهم و کلیدی بودن چیزی که برای بقا یا عملکرد لازم است.
The quality of being essential; vital importance.
- NOUN
example
معنی(example):
ضرورت آب برای زندگی را نمیتوان انکار کرد.
مثال:
The essentialness of water for life cannot be overstated.
معنی(example):
در بحثهای اخلاقی، ضرورت صداقت بهطور مکرر مورد تأکید قرار میگیرد.
مثال:
In discussions of ethics, the essentialness of honesty is often highlighted.
معنی فارسی کلمه essentialness
:
ضرورت، بخش مهم و کلیدی بودن چیزی که برای بقا یا عملکرد لازم است.