معنی فارسی essentiate

B1

اسنسیته کردن به معنای استخراج و تعریف جوهر یا ماهیت اصلی چیزی است.

To distill or clarify the essential elements of something.

example
معنی(example):

برای اسنسیته کردن استدلال، باید تمام واقعیت‌ها را در نظر گرفت.

مثال:

To essentiate the argument, one must consider all facts.

معنی(example):

آنها قصد داشتند جوهر یافته‌های خود را در گزارش اسنسیته کنند.

مثال:

They aimed to essentiate the essence of their findings in the report.

معنی فارسی کلمه essentiate

: معنی essentiate به فارسی

اسنسیته کردن به معنای استخراج و تعریف جوهر یا ماهیت اصلی چیزی است.