معنی فارسی ethmomaxillary

B1

به روابط آناتومیکی بین سینوس‌های اتموئید و مکسیلاری اشاره دارد.

Pertaining to the anatomical relations between the ethmoid and maxillary sinuses.

example
معنی(example):

سندرم اتمومکسیلاری بر سینوس‌های اتموئید و مکسیلری تأثیر می‌گذارد.

مثال:

Ethnomaxillary syndrome affects both the ethmoid and maxillary sinuses.

معنی(example):

درک روابط اتمومکسیلاری در جراحی دندان مهم است.

مثال:

Understanding ethmomaxillary relations is important in dental surgery.

معنی فارسی کلمه ethmomaxillary

: معنی ethmomaxillary به فارسی

به روابط آناتومیکی بین سینوس‌های اتموئید و مکسیلاری اشاره دارد.