معنی فارسی ethnobotanist
B2انسانشناسی که به بررسی روابط بین انسانها و گیاهان میپردازد، به ویژه در زمینههای فرهنگی و پزشکی.
A specialist in the study of how different cultures use plants.
- NOUN
example
معنی(example):
یک انسانشناس گیاهی بررسی میکند که مردم چگونه از گیاهان استفاده میکنند.
مثال:
An ethnobotanist studies how people use plants.
معنی(example):
انسانشناس گیاهی نمونههایی را برای تحقیق خود در مورد گیاهان دارویی جمعآوری کرد.
مثال:
The ethnobotanist collected samples for her research on medicinal plants.
معنی فارسی کلمه ethnobotanist
:
انسانشناسی که به بررسی روابط بین انسانها و گیاهان میپردازد، به ویژه در زمینههای فرهنگی و پزشکی.