معنی فارسی ethnocentrically
C1به روشی که گروه خود را برتر از دیگران میداند و دیگر فرهنگها را از این دیدگاه قضاوت میکند.
In a manner that considers one's own culture as superior to others.
- ADVERB
example
معنی(example):
دیدن فرهنگهای دیگر از دیدگاه خودمحور میتواند به سوءتفاهمها منجر شود.
مثال:
Viewing other cultures ethnocentrically can lead to misunderstandings.
معنی(example):
او موضوع را از زاویه خودمحوری بررسی کرد که این موضوع همکارانش را ناراحت کرد.
مثال:
He approached the topic ethnocentrically, which upset his colleagues.
معنی فارسی کلمه ethnocentrically
:
به روشی که گروه خود را برتر از دیگران میداند و دیگر فرهنگها را از این دیدگاه قضاوت میکند.