معنی فارسی ethnomusicological
C1مطالعهای که به بررسی موسیقی و تأثیرات فرهنگی آن بر جوامع میپردازد.
The study of music in its cultural context.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مطالعات انسانشناسی موسیقی به بررسی موسیقی فرهنگهای مختلف میپردازند.
مثال:
Ethnomusicological studies examine the music of different cultures.
معنی(example):
تحقیقات انسانشناسی موسیقی ارتباط بین موسیقی و هویت اجتماعی را آشکار کرد.
مثال:
The ethnomusicological research revealed the ties between music and social identity.
معنی فارسی کلمه ethnomusicological
:
مطالعهای که به بررسی موسیقی و تأثیرات فرهنگی آن بر جوامع میپردازد.