معنی فارسی evenforth
B1به معنای پیش رفتن به جلو یا ادامه دادن، به خصوص در شرایط نامشخص.
Meaning to proceed forward, especially in uncertain or unclear conditions.
- OTHER
example
معنی(example):
او به آرامی به داخل مه رفت، بدون اینکه بداند به کجا میرود.
مثال:
He walked evenforth into the fog, unsure of where he was going.
معنی(example):
سفر به آرامی ادامه یافت باوجود چالشها.
مثال:
The journey continued evenforth despite the challenges.
معنی فارسی کلمه evenforth
:
به معنای پیش رفتن به جلو یا ادامه دادن، به خصوص در شرایط نامشخص.