معنی فارسی evenminded
B2فردی که در قضاوت و پاسخ به مسائل عادلانه و بدون تعصب عمل میکند.
Someone who remains fair and balanced in their thoughts and actions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به خاطر رویکرد یکنواختش به مسائل شناخته شده است.
مثال:
He is known for his evenminded approach to problems.
معنی(example):
یک فرد یکنواخت میتواند به خوبی با اختلافنظرها برخورد کند.
مثال:
An evenminded person can handle disagreements well.
معنی فارسی کلمه evenminded
:
فردی که در قضاوت و پاسخ به مسائل عادلانه و بدون تعصب عمل میکند.