معنی فارسی evenness

B2

حالت یکنواختی و عدم تغییر در سطح یا کیفیت.

The state of being uniform, level, and consistent.

example
معنی(example):

یکنواختی سطح آن را برای نقاشی ایده‌آل کرده بود.

مثال:

The evenness of the surface made it perfect for painting.

معنی(example):

حفظ یکنواختی در پخت و پز برای دستیابی به نتایج همسان ضروری است.

مثال:

Maintaining evenness in baking is crucial for consistent results.

معنی فارسی کلمه evenness

: معنی evenness به فارسی

حالت یکنواختی و عدم تغییر در سطح یا کیفیت.