معنی فارسی eventlessness

B1

وضعیتی که هیچ رویدادی در آن وجود ندارد و ممکن است احساس آرامش را منتقل کند.

The state of having no events or noteworthy activities.

example
معنی(example):

بدون رویداد بودن روال او برایش دلگرم‌کننده بود.

مثال:

The eventlessness of his routine was comforting to him.

معنی(example):

او در بدون رویداد بودن زندگی روزمره‌اش آرامش یافت.

مثال:

She found peace in the eventlessness of her daily life.

معنی فارسی کلمه eventlessness

: معنی eventlessness به فارسی

وضعیتی که هیچ رویدادی در آن وجود ندارد و ممکن است احساس آرامش را منتقل کند.