معنی فارسی every now and then
B1به معنی هر از چند گاهی، به طور غیرمنظم و در فواصل نامشخص به وقوع میپیوندد.
Occasionally or from time to time.
- IDIOM
example
معنی(example):
هر از چند گاهی دوست دارم به کوهنوردی بروم.
مثال:
I like to go hiking every now and then.
معنی(example):
او هر از چند گاهی با والدینش تماس میگیرد تا از حال آنها باخبر شود.
مثال:
She calls her parents every now and then to check on them.
معنی فارسی کلمه every now and then
:
به معنی هر از چند گاهی، به طور غیرمنظم و در فواصل نامشخص به وقوع میپیوندد.