معنی فارسی every other
B1به معنای هر روز در میان، به توالی اشاره دارد که نشان‌دهنده الگوی مرتب است.
Alternating; every second item in a sequence.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
All except for some previously mentioned set.
مثال:
Two of the bolts were loose, but every other bolt I checked was fine.
معنی(adjective):
Every second/two; each alternate; the second of each pair in turn.
مثال:
Although I work from home, I visit the office for a meeting every other day.
example
معنی(example):
ما هر دو هفته یک‌بار سه‌شنبه‌ها برای باشگاه کتاب‌خوانی‌مان ملاقات می‌کنیم.
مثال:
We meet every other Wednesday for our book club.
معنی(example):
او هر دو روز یک‌بار با مادربزرگش تماس می‌گیرد.
مثال:
He calls his grandmother every other day.
معنی فارسی کلمه every other
:
به معنای هر روز در میان، به توالی اشاره دارد که نشان‌دهنده الگوی مرتب است.
