معنی فارسی evitable
B2 /-ɾə-/قابل اجتناب، چیزی که میتوان از آن دوری کرد.
Capable of being avoided or prevented.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Possible to avoid; avertible.
مثال:
The tragic consequences were evitable.
example
معنی(example):
اگر او توجه بیشتری کرده بود، اشتباهات قابل اجتناب بودند.
مثال:
The mistakes were evitable if he had paid more attention.
معنی(example):
برنامهریزی اهمیت دارد تا تأخیرها قابل اجتناب باشند.
مثال:
It's important to plan so that delays are evitable.
معنی فارسی کلمه evitable
:
قابل اجتناب، چیزی که میتوان از آن دوری کرد.