معنی فارسی exasperatedly

B2

به شکل ناامیدانه و خشمگین.

In a manner that expresses frustration or annoyance.

example
معنی(example):

او با صدای بلند و ناامیدانه هنگامی که خبر را شنید، نفس عمیق کشید.

مثال:

She sighed exasperatedly when she heard the news.

معنی(example):

او مساله را با ناامیدی به تیمش توضیح داد.

مثال:

He explained the issue exasperatedly to his team.

معنی فارسی کلمه exasperatedly

: معنی exasperatedly به فارسی

به شکل ناامیدانه و خشمگین.