معنی فارسی excitator
B2تحریک کننده، وسیله یا عاملی که موجب تحریک یا افزایش فعالیت در یک سیستم میشود.
A device or agent that stimulates or increases activity in a system or process.
- NOUN
example
معنی(example):
یک دستگاه تحریک کننده میتواند کیفیت صدا را در سیستمهای صوتی بهبود بخشد.
مثال:
An excitator device can enhance sound quality in audio systems.
معنی(example):
تحریک کننده در آزمایش برای اندازهگیریهای دقیق بسیار حیاتی بود.
مثال:
The excitator in the experiment was crucial for accurate measurements.
معنی فارسی کلمه excitator
:
تحریک کننده، وسیله یا عاملی که موجب تحریک یا افزایش فعالیت در یک سیستم میشود.