معنی فارسی excrementary

B2

مربوط به تولید یا دفع مواد زائد، به ویژه در موجودات زنده.

Relating to the production or excretion of waste.

example
معنی(example):

فرایندهای اگزکرمنتاری حیوان در طول مطالعه قابل مشاهده بود.

مثال:

The excrementary processes of the animal were observable during the study.

معنی(example):

درک عادات اگزکرمنتاری حیات وحش برای مطالعات بوم‌شناسی بسیار حیاتی است.

مثال:

It is crucial to understand the excrementary habits of wildlife for ecological studies.

معنی فارسی کلمه excrementary

: معنی excrementary به فارسی

مربوط به تولید یا دفع مواد زائد، به ویژه در موجودات زنده.