معنی فارسی excrementize
B1عملی که در آن چیزی به حالت کثیفی یا بینظمی تبدیل میشود.
To make something messy or dirty
- VERB
example
معنی(example):
آزمایشها به نظر میرسید که کل مجموعه اطلاعات را با خطاها کثیف کرده است.
مثال:
The experiments seemed to excrementize the entire dataset with errors.
معنی(example):
آنها نمیخواستند تلاشهای خود را در پروژه کثیف کنند.
مثال:
They didn't want to excrementize their efforts in the project.
معنی فارسی کلمه excrementize
:
عملی که در آن چیزی به حالت کثیفی یا بینظمی تبدیل میشود.