معنی فارسی excrescently
B1به طریقی که به رشد اضافی و غیرطبیعی اشاره داشته باشد.
In a manner that involves abnormal or excess growth.
- ADVERB
example
معنی(example):
سلولها به طور excrescently تقسیم شدند تا ساختاری بزرگتر ایجاد کنند.
مثال:
The cells excrescently divided to form a larger structure.
معنی(example):
بافت به طور excrescently به دلیل عفونت ملتهب شد.
مثال:
The tissue was excrescently inflamed due to the infection.
معنی فارسی کلمه excrescently
:
به طریقی که به رشد اضافی و غیرطبیعی اشاره داشته باشد.