معنی فارسی excussion
B1توجیه یا عذرخواهی، معمولا برای روشن کردن یک سوء تفاهم.
An excuse or justification made for an action.
- OTHER
example
معنی(example):
عذرخواهی برای اقدامات او واضح بود.
مثال:
The excussion for his actions was clear.
معنی(example):
یک عذرخواهی برای روشن کردن سوء تفاهم لازم بود.
مثال:
An excussion was required to clarify the misunderstanding.
معنی فارسی کلمه excussion
:
توجیه یا عذرخواهی، معمولا برای روشن کردن یک سوء تفاهم.