معنی فارسی exfiguration

B1

تجسم، تصویرسازی یا بیان احساسات و مفاهیم از طریق هنر یا وسایل دیگر.

The representation or expression of feelings or concepts through art or other means.

example
معنی(example):

تجسم احساسات هنرمند در نقاشی واضح بود.

مثال:

The artist's exfiguration of emotions was evident in the painting.

معنی(example):

تجسم می‌تواند اشکال مختلفی در هنر به خود بگیرد.

مثال:

Exfiguration can take many forms in art.

معنی فارسی کلمه exfiguration

: معنی exfiguration به فارسی

تجسم، تصویرسازی یا بیان احساسات و مفاهیم از طریق هنر یا وسایل دیگر.