معنی فارسی exflect

B1

انعطاف دادن یا تغییر جهت چیزها، به‌ویژه نور یا افکار.

To bend or turn something, especially in relation to light or thought processes.

example
معنی(example):

دانشمند برای آزمایش نیاز داشت تا نور را منعطف کند.

مثال:

The scientist needed to exflect the light for the experiment.

معنی(example):

شما می‌توانید با تغییر دیدگاه خود، افکار را منعطف کنید.

مثال:

You can exflect thoughts by changing your perspective.

معنی فارسی کلمه exflect

: معنی exflect به فارسی

انعطاف دادن یا تغییر جهت چیزها، به‌ویژه نور یا افکار.