معنی فارسی exflagellate
B1به تفصیل بیان کردن، توضیح دادن یا تشریح کردن موضوع یا ایدهای بصورت عمیق.
To elaborate or explain in detail, especially in terms of ideas or concepts.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند تا ایدههای بیشازحد سادهسازیشده را به تفصیل بیان کنند.
مثال:
They decided to exflagellate the over-simplified ideas.
معنی(example):
پاسخ هنرمند این بود که احساساتش را از طریق اثرش بهتفصیل بیان کند.
مثال:
The artist's response was to exflagellate his feelings through his work.
معنی فارسی کلمه exflagellate
:
به تفصیل بیان کردن، توضیح دادن یا تشریح کردن موضوع یا ایدهای بصورت عمیق.