معنی فارسی exhaustible
B1قابل تمام شدن، منابعی که ممکن است با مصرف یا استفاده به پایان برسند.
Able to be exhausted; capable of being used up.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آب در مناطق خشک منبعی قابل تمام شدن است.
مثال:
Water is an exhaustible resource in dry regions.
معنی(example):
مدیریت صحیح منابع قابل تمام شدن اهمیت دارد.
مثال:
It is important to manage exhaustible resources carefully.
معنی فارسی کلمه exhaustible
:
قابل تمام شدن، منابعی که ممکن است با مصرف یا استفاده به پایان برسند.