معنی فارسی exiguities
B2محدودیتها یا شرایط کوچکی که در فضا به وجود میآید.
Multiple instances or qualities of being cramped or small.
- NOUN
example
معنی(example):
محدودیتهای زندگی شهری میتواند بسیار چالشبرانگیز باشد.
مثال:
The exiguities of urban living can be quite challenging.
معنی(example):
آنها درباره محدودیتهای ترتیبات زندگی خود صحبت کردند.
مثال:
They discussed the exiguities of their living arrangements.
معنی فارسی کلمه exiguities
:
محدودیتها یا شرایط کوچکی که در فضا به وجود میآید.