معنی فارسی exiled

B2

تبعید شده، شخصی که به دلیل شرایط خاصی ناگزیر به ترک وطن شده است.

Forced to live away from one's home country, often due to political or social reasons.

verb
معنی(verb):

To send into exile.

example
معنی(example):

او بعد از آن حادثه احساس کرد از جامعه خود تبعید شده است.

مثال:

She felt exiled from her own community after the incident.

معنی(example):

رهبر تبعید شده بی وقفه کار کرد تا به خانه برگردد.

مثال:

The exiled leader worked tirelessly to return home.

معنی فارسی کلمه exiled

: معنی exiled به فارسی

تبعید شده، شخصی که به دلیل شرایط خاصی ناگزیر به ترک وطن شده است.