معنی فارسی exilic

C1

مربوط به تبعید، توصیف کننده وضعیت یا تجربیات ناشی از زندگی در تبعید.

Relating to or characteristic of exile; pertaining to the experience of being displaced.

adjective
معنی(adjective):

Of or pertaining to exile.

example
معنی(example):

تجربه تبعید معمولاً با تنهایی و آرزو مشخص می‌شود.

مثال:

The exilic experience is often marked by loneliness and longing.

معنی(example):

ادبیات تبعید احساس بی‌جایی را به تصویر می‌کشد.

مثال:

Exilic literature captures the feelings of displacement.

معنی فارسی کلمه exilic

: معنی exilic به فارسی

مربوط به تبعید، توصیف کننده وضعیت یا تجربیات ناشی از زندگی در تبعید.