معنی فارسی existentialize

B2

وجودی کردن، به مفاهیم و ایده‌ها آرایش و شکلی وجودی دادن.

To consider or represent something in existential terms.

example
معنی(example):

برخی فلاسفه سعی می‌کنند ایده‌های خود را وجودی کنند.

مثال:

Some philosophers try to existentialize their ideas.

معنی(example):

نویسنده هدف دارد تا شخصیت‌ها را در رمانش وجودی کند.

مثال:

The author aims to existentialize the characters in her novel.

معنی فارسی کلمه existentialize

: معنی existentialize به فارسی

وجودی کردن، به مفاهیم و ایده‌ها آرایش و شکلی وجودی دادن.