معنی فارسی exorcismal

B2

وابسته به آیین‌ها و مراسم‌هایی که برای خارج کردن ارواح خبیث انجام می‌شود.

Relating to the rites or practices of exorcism.

example
معنی(example):

آیین‌های روح‌زدایی معمولاً شامل دعاها و سرودها هستند.

مثال:

The exorcismal rituals often include prayers and chants.

معنی(example):

تنظیمات روح‌زدایی می‌تواند بسیار شدید و احساسی باشد.

مثال:

The exorcismal settings can be very intense and emotional.

معنی فارسی کلمه exorcismal

: معنی exorcismal به فارسی

وابسته به آیین‌ها و مراسم‌هایی که برای خارج کردن ارواح خبیث انجام می‌شود.