معنی فارسی exorcisory

B1

مربوط به روش‌ها و شیوه‌های انجام روح‌زدایی.

Pertaining to the practice of exorcism.

example
معنی(example):

روش‌های روح‌زدایی که کشیش استفاده کرد، سنتی بودند.

مثال:

The exorcisory methods used by the priest were traditional.

معنی(example):

روش‌های روح‌زدایی در فرهنگ‌های مختلف بسیار متفاوت است.

مثال:

Exorcisory practices vary greatly across different cultures.

معنی فارسی کلمه exorcisory

: معنی exorcisory به فارسی

مربوط به روش‌ها و شیوه‌های انجام روح‌زدایی.