معنی فارسی expectably
B1به گونهای که انتظار میرود، بر حسب پیشبینی.
In a manner that is expected or anticipated.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In an expectable manner
example
معنی(example):
نتایج آزمایش به صورت قابل انتظار هفته آینده میرسند.
مثال:
The test results will arrive expectably next week.
معنی(example):
او به طور قابل پیشبینی در امتحانش خوب عمل کرد.
مثال:
She did expectably well on her exam.
معنی فارسی کلمه expectably
:
به گونهای که انتظار میرود، بر حسب پیشبینی.