معنی فارسی expeditating
B1تسریع کردن در بحثها یا امور برای دستیابی به نتایج بهتر.
The act of speeding up discussions or processes to achieve better results.
- VERB
example
معنی(example):
او در حال تسریع بخشیدن به جلسه است تا اطمینان حاصل کند که صدای همه شنیده میشود.
مثال:
He is expeditating the meeting to make sure everyone is heard.
معنی(example):
تسریع در بحثها میتواند به نتایج مؤثرتر منجر شود.
مثال:
Expeditating discussions can lead to more effective outcomes.
معنی فارسی کلمه expeditating
:
تسریع کردن در بحثها یا امور برای دستیابی به نتایج بهتر.