معنی فارسی experientially

B1

به صورت تجربی، به شیوه‌ای که از طریق تجربیات واقعی به یادگیری می‌انجامد.

In a manner that is based on or derived from experience.

example
معنی(example):

دانش‌آموزان به صورت تجربی از طریق شرکت در پروژه‌ها می‌آموزند.

مثال:

Students learn experientially by engaging in projects.

معنی(example):

یادگیری مبتنی بر تجربه بسیار مؤثر است.

مثال:

Experientially based learning is very effective.

معنی فارسی کلمه experientially

: معنی experientially به فارسی

به صورت تجربی، به شیوه‌ای که از طریق تجربیات واقعی به یادگیری می‌انجامد.