معنی فارسی experimentally
B1به صورت تجربی، به روش آزمایشی و عملی، به معنای بررسی چیزها با استفاده از آزمایشات و تستها.
In a manner that is based on or relevant to experimentation.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In the manner of an experiment
example
معنی(example):
دانشمندان نظریه را به طور تجربی در آزمایشگاه آزمایش کردند.
مثال:
The scientists tested the theory experimentally in the lab.
معنی(example):
ما به طور تجربی یاد گرفتیم که چگونه مواد شیمیایی مختلف واکنش نشان میدهند.
مثال:
We learned experimentally how different chemicals react.
معنی فارسی کلمه experimentally
:
به صورت تجربی، به روش آزمایشی و عملی، به معنای بررسی چیزها با استفاده از آزمایشات و تستها.