معنی فارسی experimentation
B1آزمایش کردن، فرایند طراحی و اجرای آزمایش‌ها برای بررسی یک فرضیه یا پدیده.
The process of performing a scientific procedure to test a hypothesis.
- noun
noun
معنی(noun):
The act of experimenting; practice by experiment.
معنی(noun):
A set of actions and observations, performed to verify or falsify a hypothesis or to research a causal relationship between phenomena.
example
معنی(example):
آزمایش کردن با روش‌های جدید منجر به کشفیات مهمی شد.
مثال:
The experimentation with new methods led to significant discoveries.
معنی(example):
در علم، آزمایش کردن برای تأیید فرضیه‌ها بسیار مهم است.
مثال:
In science, experimentation is crucial for verifying hypotheses.
معنی فارسی کلمه experimentation
:
آزمایش کردن، فرایند طراحی و اجرای آزمایش‌ها برای بررسی یک فرضیه یا پدیده.
