معنی فارسی experimenter
B2آزمایشگر، فردی که آزمایشات علمی را طراحی و انجام میدهد.
A person who conducts experiments to test scientific hypotheses.
- noun
noun
معنی(noun):
A person who experiments.
example
معنی(example):
آزمایشگر تمام دادهها را به دقت ثبت کرد.
مثال:
The experimenter recorded all the data carefully.
معنی(example):
آزمایشگر باید در حین انجام پژوهش بیطرف بماند.
مثال:
An experimenter must remain unbiased when conducting research.
معنی فارسی کلمه experimenter
:
آزمایشگر، فردی که آزمایشات علمی را طراحی و انجام میدهد.
