معنی فارسی experimented
B1آزمایش کردن به معنای امتحان کردن یک یا چند متغیر به منظور کشف اطلاعات جدید است.
To have conducted tests or trials in order to discover something new or to test a hypothesis.
- verb
verb
معنی(verb):
To conduct an experiment.
معنی(verb):
To experience; to feel; to perceive; to detect.
معنی(verb):
To test or ascertain by experiment; to try out; to make an experiment on.
example
معنی(example):
دانشمندان در تحقیقات خود با مواد جدید آزمایش کردند.
مثال:
The scientists experimented with new materials in their research.
معنی(example):
او روی رنگ‌های مختلف آزمایش کرد تا ببیند کدامیک بهتر است.
مثال:
He experimented on different colors to see which one worked best.
معنی فارسی کلمه experimented
:
آزمایش کردن به معنای امتحان کردن یک یا چند متغیر به منظور کشف اطلاعات جدید است.
