معنی فارسی experimenting
B1آزمایش کردن به معنای تلاش و آزمون برای کشف روش‌ها یا نتایج جدید است.
The act of testing various methods or ideas in order to discover an outcome.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To conduct an experiment.
معنی(verb):
To experience; to feel; to perceive; to detect.
معنی(verb):
To test or ascertain by experiment; to try out; to make an experiment on.
noun
معنی(noun):
Experimentation
example
معنی(example):
او با تکنیک‌های مختلف آشپزی آزمایش می‌کند.
مثال:
She is experimenting with different cooking techniques.
معنی(example):
تیم در حال آزمایش برای پیدا کردن راه‌حل‌های جدید برای مشکل است.
مثال:
The team is experimenting to find new solutions to the problem.
معنی فارسی کلمه experimenting
:
آزمایش کردن به معنای تلاش و آزمون برای کشف روش‌ها یا نتایج جدید است.
