معنی فارسی expermentized

B1

به عمل آزمایش کردن روش‌ها یا ایده‌ها اشاره دارد.

To have been subjected to experimentation.

example
معنی(example):

روش‌ها به منظور بهبود کارایی آزمایش شدند.

مثال:

The methods were expermentized to improve efficiency.

معنی(example):

تمام استراتژی‌ها قبل از پیاده‌سازی نهایی آزمایش شدند.

مثال:

All strategies were expermentized before the final implementation.

معنی فارسی کلمه expermentized

: معنی expermentized به فارسی

به عمل آزمایش کردن روش‌ها یا ایده‌ها اشاره دارد.