معنی فارسی expiator
B1شخصی که برای جبران گناه یا اشتباهی که انجام دادهاست، عملی انجام میدهد.
A person who makes expiation for a sin or wrongdoing.
- NOUN
example
معنی(example):
تکفیرکننده برای اعمال گذشته خود عذرخواهی کرد.
مثال:
The expiator made amends for his past actions.
معنی(example):
در برخی از فرهنگها، تکفیرکننده برای جبران لازم است.
مثال:
In some cultures, an expiator is necessary for atonement.
معنی فارسی کلمه expiator
:
شخصی که برای جبران گناه یا اشتباهی که انجام دادهاست، عملی انجام میدهد.