معنی فارسی explementary
B2مربوط به چیزی که مکمل یا اضافی است و به یک بحث یا تحلیل کمک میکند.
Pertaining to something that is supplemental or additional, aiding a discussion or analysis.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آنها دربارهی ماهیت مکمل عناصر در ارائه صحبت کردند.
مثال:
They discussed the explementary nature of the elements in the presentation.
معنی(example):
عوامل مکمل معمولاً در تحلیل نادیده گرفته میشوند.
مثال:
Explementary factors are often overlooked in analysis.
معنی فارسی کلمه explementary
:
مربوط به چیزی که مکمل یا اضافی است و به یک بحث یا تحلیل کمک میکند.